Vahid Nasirian
به تلاش با سرسختی هرچه تمامتر نمود.در این دوران بسیار سخت اموزش پاره وقت نقاشی به کودکان وی را از دنیای خشن و آلوده و بیرحم دور میساخت تا کمی وی و روح سرکشش بیاساید.
سبک و سیاق نمامی اثار نصیریان ریشه های عمیق در نوع نگاه خاص , خلاق و شخصی وی به جهان ,فرهنگ و نابسامانی های اجتماعی و برداشتی ناب و خاص از زندگی , بدون هر گونه جهت گیری از پیش تایین شده اخلاقی , سیاسی و اجتماعی است . به بیانی ساده تر او خالق سبک هنری و آرمانگرایی منحصر به خویش بود.
وی که به درستی با طراحی عام و بلاخص طراحی فیگوراتیو اندام انسانی آشنایی و مهارت کافی در به تصویر کشیدن آن داشت , اکنون در مقام خالقی توانا هر چه بیشتر دست به تغییر طبیعت و واقعیات موجود می زد تا جهانی حقیقی را به مخاطبین خود بشناساند .
گویی وی با سماجت بسیار بنا را برآن گذاشته بود تا از جهانی ملموس و آشنا جهانی با مختصات جدید خلق کند که در آن تنها نه به پوسته ظاهری بلکه به عمق درد ها , کاستی ها , احساست نیک و بد انسانی بپردازد .
جهانی که در آن باید ها و نباید ها را کنار بگذارد و با دیدگاه خویش فلسفه زندگی را از نو تعریف نماید.
تلاشهای بی وقفه “وحید” نوجوان برای شکوفایی ذهن خلاقش هیچگاه متوقف نشد و از محدودیتهای اجتماعی و افکار تحمیلی آن دوران گذر کرد. وی بعد ها به مطالعه عمیق تری در سبک های هنری جهان خصوصا در حوزه تجسمی پرداخت و از نقاشان امپرسیونیسم ، فویسم، کوبیسم، اکسپرسیونیسم و سوررئالیسم بدون آنکه تقلید کند تاثیر پذیرفت.او در تمامی عرصه های اجتماعی و حوزه های اندیشه هنری و در میان هم نسلان خود پیشگام بود.
با از دست دادن مادر در سال 1367 به واسطه بیماری سخت و طولانی سرطان ، روحیه حساس وی در پذیرش تلخی مرگ به عنوان اولین تجربه متحول گشت.این فاجعه آغازگر تحول عظیمی در خلاقیتهای هنری او نیز شد.
آذربایجان ، سرزمین مادری ، نه تنها از حمایت او بلکه از درک هنرش نیز عاجز ماند و به ناچار می بایست به دنبال فضای بازتری برای ابراز خود و شکوفایی هنرش می یافت. به ناچاردر سال 1368 بعد از به پایان رساندن هنرستان و برگزاری اولین نمایشگاه ازآثار نقاشی اش به تهران کوچ کرد.
شرایط سخت معیشتی ، تنهایی و غربت در تهران نه تنها عزم او را در خلق آثار نقاشی و طراحی سست نکرد بلکه او را ترغیب به
وحید نصیریان در تاریخ 25 خرداد 1350 درشهرستان اهر استان آذربایجان شرقی و در خانواده ای متوسط به دنیا آمد شش ماهه بود که به تصمیم خانواده به تبریز مهاجرت کرد. نبوغ خارق العاده او در تصویرگری اشباح درون روح سرکش و زیبایش از اوان کودکی نمودار گشت .
وی در سنین پیش از دبستان استعداد زیادی در نقاشی و ساختن مجسمه با سیمهای فلزی از خود بروز داد. نقش مادر در تشویق ویو حمایت از نبوغش بسیار تاثیر گذار بود.
دوره تحصیلات ابتدایی را آغاز کرد ، و در ادامه راهنمایی ها و حمایتهای بیدریغ مادر و عمویش باعث گشت تا در هنرستان میرک تبریز مشغول به تحصیل شود.
از همان ابتدای ورود استعداد و خلاقیت بی نظیری از خود نشان داد و به واسطه پشتکار و علاقه فراوانش مورد توجه استادان هنرستان قرار گرفت.
تلاش وی برای کسب رشد و شکوفایی شعور و آگاهیش به واسطه وجود کتابخانه بزرگ خانوادگی و دسترسی محدود به فیلمهای هنری میسر گشت.وی همواره برای مطالعه و درک آثار فلسفی ، هنری و اجتماعی فیلسوفان ، هنرمندان و نویسندگان مشهور جهان به سان برادران بزرگش همواره پیشتاز بود
بدیهی است که در بسیاری موارد قدرت طراحی و تکنیک در کار های وی برای هر بیننده عام مشهود بود , اما درک واقعی آثار وی از جانب بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر دشوار می نمود. از آنجا که در فرهنگ جوامع عقب نگهداشته شده با هر آنچه درک نمی شود مبارز ای آشکار آغاز می گردد , او نیز به ناچار می بایست در آن واحد با شرایط اجتماعی و هم ارتجاع اندیشه هم صنفان خویش بر سر حقانیت آثار و افکارش مبارزه نمایند . آثار وی در قالب های مختلف طراحی , نقاشی و مجسمه سازی ماحصل این مبارزه پرتنش و دائمی بود.
وحید نصیریان بعد از تجربه تلخ اولین عشق نافرجامش به دلیل فرهنگ ارتجاعی و ممانعت خانواده طرف مقابل که ناکام ماند در سال 1369 با افسانه جابری آشنا گشت .
این آشنایی آغاز گر عشقی عمیق شد. خلاء حمایتی معنوی و مادرانه بر تکامل روح سرکش وی در سال های جوانی توسط همسر هنرمند و توانایش در سال های بعد پر گشت وی با حمایت های بی دریغ او توانست با برگزاری نمایشگاه های متعدد نقاشی وارد عرصه حرفه ای اما بیمار و محدود جامعه هنری آن دوران گردد .
به همین واسطه فصل جدید ی در زندگیش آغاز گشت. ماحصل این ازدواج فرزندی بنام ماهور بود.
حاصل تلاش 30 ساله وی برگزاری بیش از 30 نمایشگاه انفرادی و گروهی در ایران وخارج از کشور بود که حاصل آن تعداد زیادی جوایز مختلف ملی و بین المللی در حوزه هنرهای تجسمی گردید.
